برای تو مینویسم...

بانوان قدرت نرم کشورند و مایه ی افتخار و سعادت آن

برای تو مینویسم...

بانوان قدرت نرم کشورند و مایه ی افتخار و سعادت آن

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۲۹ مطلب در مهر ۱۳۹۹ ثبت شده است

امروز حسین با دختر عمه هاش، مشغول بازی بودن

میگفتن و میخندیدن

بپر بپر میکردن و شادبودن

روی رختخوابها سرسره بازی میکردن و لذت میبردن

باهم خوراکی میخوردن و شادبودن

به اختلاف نظر میرسیدن و باهم بحث میکردن و تهش باهم قهر میکردن

به یک دقیقه نمی‌کشید که اصلا انگار همه ی ناراحتیها‌شون فراموششون میشد و باهم بازی و خنده داشتن 

خداراشکر چه عالمی دارن

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۹ ، ۰۳:۵۵
نسیبه حق شناس

تو این اوضاع که کوید داره بیداد میکنه

کادر درمان مون خسته شده اند

اقتصاد کشورمون تحت الشعاع قرار گرفته

و

اصلا شرایط زیارت کربلا و پیاده رویش فراهم نیس

یک سری از افراد رفته اند قاچاقی عراق تا برن کربلا

آخه مگه امام راضین؟

بعد پلیس عراق دستگیرشون کرده و بهشون گفته همینجا عزاداری کنین

افراد فشرده و بدون ماسک نشسته اند

بعدهم که براشون غذا میارن تو بشقاب بزرگه و بدون قاشق همه باهم دستشون را میکنن تو غذا و میگذارن دهنشون و بعد لقمه ی بعدی

 

آخه وقتی اینجا که یه پادگان نظامیه، پروتکل ها رعایت نمیشه معلومه داخل موکبها هم نمیشه رعایت کرد

زیارت هم که همیشه رفت روز اربعین حرم غوغا است و فاصله اجتماعی و. ماسک عملا دیگه معنایی نداره

 

خدایا خودت کمک کن راه را از چاه تشخیص بدیم و وظیفه مون را درست انجام بدیم

اخدایا خودت کمک کن بفهمیم همیشه وظیفه ی ما یک. جور نیس

خدا... 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۹ ، ۰۲:۲۱
نسیبه حق شناس

امروز آمار مبتلایان به کرونا خیلی زیاد بود

رکورد زده بود تو این مدت

واقعا خیلی سخته خدا به کادر درمان مون حال و قوه عنایت کنه

خودش همه ی مریضها را شفای عاجل و کامل عنایت کنه

خودش این بلا و هربلای دیگه را آزمون دور کنه

آرامش و امنیت و سلامتی را که تا بود قدرش را ندونستیم و بهش عادت کرده بودیم را بهمون برگردونه خودش

خدایا خواهش میکنم ازت😭😭🙏🙏

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۹ ، ۰۲:۱۰
نسیبه حق شناس

امشب مهمون داشتم چه مهمونی

در واقع مدتها بود که کسی خونمون نیومده بود

شیرین نزدیک یکماه شده بود

وقتی قرنطینه مون تموم شدو چند روزی ازش گذشت خانم سادات خودم، که دختر خواهرمه، پیام داد که خیلی دلتنگیم سه شنبه تشریف دارین بیایم خونتون؟

والا ماهم از خدامون بود و بسیار استقبال کردیم

کلا مهمون داری را خیلی دوست داریم

کاملا باور داریم حبیب خداست

و

قدمش پربرکت برامون

بعضی ها هم که انگار ویژه تر حبیب خدان مثل همین خانم سادات مون و همسرشون که ایشونم سید هستن

خلاصه از صبح که بیدارشدم یه تمیزکاری ویژه درحد خونه تکونی را به این بهونه شروع کردم

خیلی عالی بود

هم خووووب کارهام پیش رفت

هم بعدش خیلی انرژی گرفتم مرتب بود و تمیز خونمون

 

شوخی نیس که میگن النظافت من الایمان

قصد معلومه چقدر روی روحمون تأثیر داره

 

خداراشکر بابت این همه نعمت

هم حبیبهای خوبش هم تمیزی خونه

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۹ ، ۰۲:۰۴
نسیبه حق شناس

دیروز بعد از حدود یکماه صبح تا عصری رفتم خونه مامان و بابام

چه صفایی داشت

صبحانه عدسی مامان پز روی تخت توی حیاط زیر درخت گردو و کنار درخت سیب و گلابی خیلی چسبیییید

نهار را مامان گفتن میخوام یه غذایی بپزم که خیلی دوست داری اصلا انگار خونشون برای من جشن بود🥰

هی فکر کردم یعنی مامان میخوان چی بپزن🙄

گفتن یخمه لوبیا (یخمه ترش هم بهش میگن)من خیلی دوستش دارم اما چون همسر وپسرم دوست ندارن تو خونه نمیپختم و تقریبا دیگه یادم رفته بود

اما مگه میشه مامان یادشون بره

🥰🥰🥰🥰🥰😍😍😍😍

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۹ ، ۱۴:۱۱
نسیبه حق شناس

یک شب خوابم برد و تکالیفم را انجام نداده بودم نیمه شب از خواب پریدم و فرداش جبران کردم

دوروز طبق روال قبل کارهام را انجام دادم

دوباره خستگی و حجم بالای کارهام بهم غالب شدو خوابم برد و تکلیف انجام ندادم، نیمه شب از خواب نپریدم، صبح فقط ناراحت بودم که تکلیفم را انجام ندادم

اما فرصت جبران پیدا نکردم و باز اون روز هم توانم پایین بود و کارهام زیاد 

ودوباره کارهایی را که فکر کردم میشه جبران کرد را انجام ندادم

و این شد که عطش انجام تکالیفم کم شد و به روال نامناسب هرچند درگیری فکری برای انجامش داشتم عادت کردم

و

واااااااااای چقدر زود به انجام گناه هم عادت میکنم

خدا کمک کنه مسیر را درست برم

اللهم اهدنا الصراط المستقیم 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۹ ، ۱۴:۰۰
نسیبه حق شناس