امروز 26 روزه غیر از مزرعه و هر از گاهی خرید، هیچ جا نرفتیم
البته واقعا خداراصدهزار مرتبه شکر که خودش توان تحمل و برنامه ریزی برای مواقع سخت را هم بهم داده
26 روز پیش رفتم خونه بابا و مامانم
اون موقع حیاط خیلی سرسبز و باصفا بود
اون موقع درخت گردوشون سبز بود و یکم دیگه از گردوهاش را نچیده بودن
اون موفع درخت سیب و گلابی و خرمالو پربار بود و هنوز میوه هاش نرسیده بود
اون موقع درخت نارنج سر سبز بود و برگهایش سبز پر رنگ بود
اون موقع...
حالا بعد از این مدت چه تغییری کرده؟
فصل تابستان تمام شد توی این فاصله و پاییز شروع شد
برگ ریزان درختان حیاط خاطره انگیز شروع شده آیا؟؟
این بار که میریم دوباره بابا چه طرحی داده اند و با مامان پیاده اش کرده اند و دکوراسیون جدید ترتیب داده اند؟
خداراشکر که توی این مدت هر روز باهاشون تلفنی و واتساپی تماس داشتیم
خداراشکر که توفیق شد همدیگه را دیدیم
خداراشکر که حالا دوباره به خوبی و خوشی همدیگه را میبینبم
خداراشکر که والدین برکت و نور اون خونه اند و خونه ی زیبا و پرخاطره همچون همیشه هست
خداراشکر...
چقدر قبلا یک سری از نعمتهام برامون عادی شده بود
خداراشکر برای تمام نعمتهام🥰🥰🥰