امروز از اون روزایی بود که خیلی کار داشتم و خیلیم حالشا نداشتم
خب پختن ناهار هم که یکی از برنامه های ثابت روزانه ام بود
وسایلش را آماده کردم
به خودم کلی انرژی دادم که آفرین به تو که با این همه که حواست به شیعیان حضرت علی که تو خونت هستن هست و میخواهی برای ظهر روز عید غدیر غذا بپزی و باهم بخورین که فرشته ی نجات رسید
تلفنمون زنگ خورد
مامان پشت خط بودن، گفتن عمو براتون غذای نذری آوردن، گرمه، برای ناهار ظهرتون مناسبتونه
خداراشکر🙌🙌🙌
قربونت برم خدا🌹🌹🌹