برای تو مینویسم...

بانوان قدرت نرم کشورند و مایه ی افتخار و سعادت آن

برای تو مینویسم...

بانوان قدرت نرم کشورند و مایه ی افتخار و سعادت آن

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۲۵ مطلب در مرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است


چندروز پیش توی یک مهمونی دیدم پسری که حدود۴الی۵سالش بودخیلی ناراحت بود بهش گفتم چراناراحتی😔گفت مامانم جوابم رانمیدهد😢،خودپسردلیل قهرمادرش رانمیدانست،خیلی‌دلم براش سوخت 

آخه بطور طبیعی وقتی پدر و مادری که فرزند به آن ها تعلق عاطفی داره، با او قهر می کنن، ازنظر روحی فشار سنگینی به فرزند وارد می شه؛ پس نباید قهر طولانی بشه تا این فشار موجب آسیب روحی نشه، 
مهمم هست که بچه علت این قهر رو بدونه، تحلیل فرزند از قهر پدر و مادر خیلی مهم و تأثیرگذاره.
اگر کسی ارتباط عاطفی خوب را با فرزندش برقرار نکرده باشه و برای تنبیه  کردنش با او قهر کنه، نمی تواند منتظر نتیجۀ مطلوب باشه؛ پدر و مادری که با فرزندشان مهربان نبوده، همیشه او را دعوا کرده و به هر بهانه ای با او به تندی برخورد می کنن، نباید توقع داشته باشن که قهر آن ها فرزندشان را به تأمل وادار کنه، این فرزند وقتی با قهر پدر و مادرش روبه رو می شه نه تنها تأثیر نمی گذاره؛ بلکه پیش خودش می گه: «خوب شد این ها با من قهر کردن و حالا هم تا وقتی که این ها با من قهرن، از دست امر و نهی ها و تندی های آن ها راحتم.» 
همه ی این مطالب تو ذهنم چرخ میزد و رفتم با مامان اون پسر بچه صحبت کردم و بشوخی ازشون پرسیدم شما وقتی کوچک بودید پدرو و مادر باهاتون قهرمیکردند؟ گفتندبله
گفتم شماکه‌با پسرتون قهرمیکنیداثرهم دارد؟
 گفتن نه فقط لجبازشده،گفتم پس روشتون راعوض کنید☺️

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۹ ، ۱۳:۰۵
نسیبه حق شناس

سلام دوستان
عیدتون مبارک🌹🌹🌹
الهی هرروز تون عید باشه🙌
لحظاتتون غرق در خوشی و پر از عطر الهی باشه
🌹🌹🌹🌹
ما معمولا مناسبتها را تو خونمون برنامه داریم حتی اگر شده باشه با خوردن یک چایی و کیک به مناسبت اون روز، البته هر غذایی که توی اون روز برای خانواده میپزم را نیت نذری میکنم و هدیه میکنم به یکی از ائمه که عاشقشونم

شور و حال برناممون راهم یا خودمون دعا و مداحی یا مولودی و آهنگ می‌خونیم یا از رسانه ها کمک میگیریم
سخنی از بزرگان یا آیه ای از قرآن یا حدیث یا یک مطلب آموزنده حتما تو مراسممون وجود داره

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۹ ، ۱۵:۴۱
نسیبه حق شناس

قبلا غذاهای اضافه را بسته بندی میکردم و میرسوندم به دست نیازمندان

اما مدتیه عزیزی که واسطه مون میشدن از اصفهان رفتن خودمونم اسباب کشی کردیم و توی محل جدیدمون کسی را سراغ ندارم بابت این امر

در نتیجه غذاهای اضافمون را بازسازیش میکنم

مثلا پلو ماش یا پلو عدس را گوشت چرخ کرده و سبزی بهش میزنم و آش شوربا باهاش درست میکنم

جوجه کباب اگر زیاد بیاد به و هویج و آلو و رب انار بهش میزنم و خورشت به وآلو باهاش درست میکنم یا

ته چینش میکنم

یا

سوپ جو میپزم باهاش

 

اگر خورشت مرغمون زیاد بیاد بعدش یا پلو زیره و مرغ باهاش میپزم یا زرشک پلو بامرغ یا ته چین یا سوپ

 

خلاصه غذای اضافه تو خونمون از یک غذا به غذای دیگه تبدیل میشه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۹ ، ۱۲:۳۹
نسیبه حق شناس

واژگانی که توی این طرح خیلی مهم است :

👈احتیاط : اهل ریسک نیستن چرا که آرامششون بهم میخوره

👈اجتناب : از هرچه قابل پیش بینی نیس و ثبات را به هم میزنه دوری میکنن

👈سازش : بسیار کوتاه می آیند و سازش میکنن و میگن حق با شماست حتی اگر فرد حق باهاش نباشه

👈قناعت : باهمین که هست کنار می آیند و به دیگران هم پیشنهاد میکنند این حالت را

👈سکوت و سکون : اهل برو و بیا و سر و صدا نیستن،سکوت رابه سر و صدا ترجیح میدن، حوصله ی جابجایی و کوبیدن منزل و ساختنش را ندارن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۹ ، ۰۱:۲۱
نسیبه حق شناس

چند مدت پیش برنامه ای برام پیش اومده بود که نزدیک زمان تولد حضرت علی(ع) بود برای ختم به خیر شدنش نیت کردم ختم قرآنی را با خوندن حداقل روزی یک صفحه، هدیه کنم به حضرت علی(ع)

تا نیمه ی بیشترش را خوندم بعد درگیر اسباب کشی و اینا شدم و هی نشد درست بخونمش و برام سنگین شد

هی دیدم اگر شرایطش فراهم باشه میخونمش و اگر نباشه سخت میتونم این کار را انجام بدم منم یک قرآن کوچیک را گذاشتم داخل جانمازم و بعد از هر نمازم دوصفحه قرآن خوندم و این شد که به لطف خدا روزی 6صفحه میخونم به جای روزی یک صفحه

خداراشکررررر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۹ ، ۰۱:۰۹
نسیبه حق شناس

سلام دوستان
روزتون خوش
پریشب تولد بودیم و خیلی خوش گذشت بهمون جاتون خالی
امروز از پسرم پرسیدم تولد بهت خوش گذشت؟ 
گفت بله خیلی خوش گذشت
گفتم کدوم تیکه اش بیشتر خوش گذشت؟
جوابی داد که خیلی برام قشنگ بود
 احتمالا برای شماهم خیلی اتفاق افتاده که فکر میکنین همون جاهایی که برای شما خیلی جذاب بوده برای دیگران هم همینطوره
.
.
البته پسرجان بعدش خیلی از تولد و موقعیتهاییش که دوس داش تعریف کرد برام،
از بازی هایی که با بچه ها داشت،
 از محبتهای خاله هاش، از فشفشه، ازآب بازی، از بادکنک بازی، از لیزلیزی بازی، در واقع تک تک افراد را نام برد و گفت چه تجربه ی خوشی در کنارشون داشته منم کم نذاشتم و هی سؤال کردم😁

اما اولین خاطره خوبش از تولد همون بود که عمو حاج احمد آقا که شوهر خاله اش میشن بردنش و سگها را از نزدیک دید و پیدا بود که اون حس خوش خیلی براش در رأس بوده که اولین جوابش بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۹ ، ۱۷:۰۲
نسیبه حق شناس