مهمان پروازی
يكشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۹، ۰۷:۵۱ ق.ظ
پنجره ی سالن خونه را از بالا باز کرده بودم که فقط هوا بیاد داخل و سرد هم نشه
مشغول شستن لباس شدم که حسینم باهیجان صدام زد :مامان بیا
اومدم پیشش گفت مامان از پنجره پرنده پرواز کرد و اومد تو
خیلی تعجب کردم
اصلا یکم پنجره باز بود اما خب اومده بود
یک خانم گنجشک ناز روی گل مصنوعیمون نشسته بود و بهش نوک میزد
براش آب و دونه آوردم ولی خب باورش نشد براش غذا گذاشتم البته که اصلا نزدیکش نرفتم دور بودم ولی ترسید و شروع کرد به پرواز در سالن و آشپزخونه و...
هی خودش را به شیشه های پنجره میزد، ازبس تمیز بود باور نمیکرد شیشه است کوپ وکوپ میخورد بهش و دل مارا ریش میکرد اما بالاخره پنجره ی باز را پیدا کرد و رفت بیرون مهمان پروازی ما
خداراشکر حتی اون لحظات کوچک حضور این مهمان حس خوب دیدن یکی دیگه از مخلوقات خدا را بهمون داد
خداراشکر بابت این همه زیبایی
۹۹/۰۷/۲۰