تولد حسینم
دو روز پیش که نهم تیر بود تولد 4 سالگی حسینم بود
برای اولین بار توی کلاس براش جشن تولد گرفته بودن آخه پسرم اولین بارشه که میره مهد
خیلی براش جذاب و باشکوه و اثرگذار بود
آنقدر که هنوز این اثر توی تلفنهاش و تعریف هاش پیداس
توی تماسی که امروز با مادرجون داشت خیلی از جشن براشون تعریف کرد
برای مامانجون هم خیلی جذاب میگفت
برای خاله اش هم همینطور، خاله هم دل به دلش می دادن و اونم بیشتر ذوق میکرد و جزییات را بیشتر میگفت
از توضیحاتش فهمیدم چقدر این که دوستاش براش شعر میخوندن
اینکه خاله کیمیا که مربی کلاسشه براش ذوق میکرده و بهش تبریک میگفته
اینکه خانم شریف براشون برف شادی می ریختن
این که کیک و شمع و بادکنک تولد داشته براش جذاب بوده حتی باوجوداینکه کیکش را از قنادی نگرفته بودم (چون کرونا بود اجازه نداد مهدشون)
بچه ها خیلی راحت شااااد میشن و توگوشت و خونشون نفوذ میکنه
بچه ها شادبودن و با دوستاشون بودن براشون مهمه
شادی بچه ها واگیرداره به بقیه هم انتقال پیدا میکنه
بچه ها واقعا شیرینی زندگی اند
خدامحافظ همه شون باشه
خدا حفظشون کنه براتون😘😘